منبر

جوان مشهدی، پای منبرهای ماه رمضان، در مسجد گوهرشاد، آتشی از عشق امام زمان به قلبش می‌افتد که او را از خواب و خوراک می‌اندازد.

طلبهٔ نوجوانی در یکی از زمستان‌های سخت اصفهان، تنها کسی است که در مدرسه نیماورد می‌ماند. پدرش به مدرسه می‌آید و با غضب شروع به توبیخ او می‌کند.

داستان تشرف شیخ محمد کوفی خدمت سید العالَم در مسجد کوفه به روایتی دیگر.

شیخ محمد صاحب‌الزمانی در آغاز سفر حج به سرقت خرج سفر مبتلا می‌شود.

یک سید اصفهانی، در حرم حضرت سیدالشهدا، متوسل می شود که یا سیدالشهدا را ببیند یا امام زمان را.

سیدی از علما در مجلس دوستان امام زمان را می‌بیند که به عیادتش آمده‌اند.

نعل‌بند اصفهانی در راه کربلا حیران می‌شود که با جنازه رفیقش چه کند.

آیت الله موحد ابطحی به حرم امام رضا مشرف می‌شود و کرامتی از آن حضرت به ظهور می‌رسد. در همان حال خود را در محضر امام زمان نیز می‌یابد.