تشرفات
ابن قولویه و حجر الاسود
ابن قولویه به قصد دیدن آن کس که حجرالاسود را در جای خود قرار می دهد بار سفر به سوی کعبه می بندد.
ابن قولویه به قصد دیدن آن کس که حجرالاسود را در جای خود قرار می دهد بار سفر به سوی کعبه می بندد.
جوانی از مادرش شنیده بود که ما امامی داریم که هر کس درمانده شد، بیچاره شد از همه جا، بریده شد، بگوید ”یا ابا صالح المهدی“، او به دادش می رسد.
حاج میرزا احمد پسر مرحوم آخوند و برادرش در ایوان حضرت امیر با کسی که علم رملی بلد بود ملاقات می کنند.
در زمان ورود روس ها به ایران، قبل از آمدن رضا خان، دکتر شیخ حسن خان با سربازی روبرو می شود که به سربازهای عادی نمی ماند. در نهایت چیزی در مورد عنایت امام عصر به عاشورا متوجه می شود.
بزرگواری، که شاگرد شیخ حسنعلی نخودکی بوده است، شب جمعه، در حرم حضرات عسکریین به رسمی از عرب متوسل میشود و به مراد دل خود میرسد.