داستان نامه امام عصر به آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی معروف است. ظاهرا افراد مختلفی این نامه را دیده‌اند. طبق برخی نقلها، نامه در پاکتی بوده که بشت آن نوشته شده بوده است فرمانه عليه السلام. یعنی فرمان او (امام زمان). لفظ فرمان همان کلمه فارسی است، به معنای دستور، که اینجا در عربی استفاده شده است. متن نامه در نقل‌های مختلف اختلافاتی دارد. از جمله متن نامه با عبارات زیر نقل شده است:

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ. يا سيد ابوالحسن أرخِص نفسك و اجلس في دهليز بيتك و لا تُرخِ سترك (و أعن او أغث شيعتنا و موالينا). نحن ننصرك إن شاء الله. المهدي.
  • قُل له أرخِص نفسك و اجعل مَجلِسك في الدهليز و اقض حوائج الناس و نحن نَنصرك.
  • اِجلس في دهليز بيتك و لا تُرخِ سترك … نحن نَنصرك.
  • قل له أرحِض نفسك و اجعل مجلسك في الدهليز و اقض حوائج الناس. نحن نَنصرك.

عبارت أرخِص نفسك به این معناست که خود را ارزان کن. منظور ظاهرا این است که با وجود مقام علمی و اجتماعی بالایی که داری، با این حال خود را راحت در اختیار همه قرار بده. از نقل‌ها هم بر می‌آید که ایشان واقعاً چنین عمل می‌کرده، به راحتی با افراد ملاقات و خواسته‌های آنها را اجابت می‌کرده است. در یکی از نقلها به جای أرخِص، کلمه أرحِض آمده است که به ظاهرا اشتباه در نقل است. اگر أرحِض باشد یعنی خودت را بشوی، غسل کن، پاک کن.

جمله اجلس في دهليز بيتك، یعنی محل نشستن خود را در دهلیز خانه قرار بده. دهلیز ورودی خانه بوده است. به بیان امروزی، یعنی برای رسیدگی به مراجعات مردم، در لابی خانه بنشين. این باز به همان “راحت کردن دسترسی به خود” بر می‌گردد.

جمله اقض حوائج الناس یعنی حاجت‌های مردم را برآور.

جمله نحن نَنصرك یعنی ما تو را باری می‌کنیم. ظاهراً منظور این است که در برآوردن حاجات مردم، ما تو را یاری می‌کنیم (نگران نباش).

جمله لا تُرخِ سترك که در برخی نقلها آمده است، یعنی پرده خود را نیفکن. ظاهرا یعنی پرده‌ای که در ورودی خانه می‌افکندند که این باز به سهولت دسترسی به ایشان برمی‌گردد.

جمله و أعن او أغث شيعتنا و موالينا که در برخی نقلها آمده است یعنی شیعیان و دوستان ما را یاری کن (أعن) یا به فریادشان برس (أغث). احتمالا تردید در عبارت از راوی است.

داستان برخی از کسانی که این نامه را دیده‌اند، جزئيات جالبی دارد. در ادامه این نوشته ما جزئیات داستان را از منابع مختلف نقل می‌کنیم. نقلها با کمی ویرایش همراه است.

نقل شیفتگان حضرت مهدی (با اضافه کردن افتادگی)

 تصویر سید ابوالحسن اصفهانی
سید ابوالحسن اصفهانی

آیت اللَّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانى —قدّس سرّه—از مراجع بزرگ و وارسته ای است که هم به محضر مبارک امام عصر—علیه السّلام—نایل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیع از سوی آن حضرت، مفتخر شده است. داستانی که خواهد آمد نشانگر عنایت و لطف دوازدهمین امام نور، حضرت مهدی—علیه السّلام—به آن مرجع بزرگوار تقلید و آن عالم ربّانی است.

آورنده توقیع، عابد پارسا و پرواپیشه، شیخ محمد کوفی شوشتری است و داستان را نگارنده [آقای قاضی زاهدی] از واعظ توانا و محقّق دانا، حضرت حجّةالاسلام و المسلمین، آقای حاج شیخ محمود حلبی، که خود توقیع شریف را دیده است، در بیت آیت اللَّه العظمی آقای حاج شیخ مرتضی حائری و در محضر او، شنیدم. این شما و این هم داستان شنیدنی مورد بحث.

در بیت آیت اللَّه حائری بودیم و دانشمند پرواپیشه، آقای حلبی، نیز آنجا بود. به تناسبی سخن از آیت اللَّه اصفهانی به میان آمد که آقای حلبی فرمودند:

من در عصر آن بزرگوار از کسانی بودم که گاه اشکال و ایراد به سبک معظّم له در رهبری معنوی و مذهبی جهان تشیّع داشتم. این ایراد تا هنگام تشرّف به عتبات عالیات و دیدار خصوصی با آن مرحوم ادامه داشت. به همین جهت هم، آنجا وقتی به محضرش رفتم، اشکالات خود و دیگران را گفتم. آن بزرگوار با کمال سعه صدر و گشادگی چهره جواب همه اشکال و ایرادهای مرا داد. سرانجام فرمود،

من ”دستور دارم که این‌گونه عمل کنم.“

گفتم ”از کجا و چه کسی دستور دارید؟

فرمود ”از چه کسی می خواهید دستور داشته باشم؟“

گفتم ”یعنی از امام عصر—علیه السّلام؟“

فرمود ”آری“ و برخاست درب صندوق خود را گشود و پاکتی را از آنجا برگرفت و به دست من داد.

من به مجرّد این که پاکت را گرفتم مضطرب و منقلب شدم. با حالتی وصف‌ناپذیر کاغذ را از پاکت درآوردم و آن را خواندم که از جمله این عبارت نوشته شده بود: [اینجا متن نامه افتاده بود. ما از محل دیگری می‌آوریم و احتمال می‌دهیم مربوط به این نقل باشد؟]

بسم اللّه الرحمن الرحیم. یا سیّد ابوالحسن ارخص نفسک و اجلس فی دهلیز بیتک و لا ترخ سترک (و اعن او اغث شیعتنا و موالینا) نحن ننصرک ان شاء اللّه. المهدی.

پرسیدم ”این توقیع شریف را به وسیله چه کسی دریافت داشته اید؟“

فرمود ”به وسیله مردی عابد و پارسا و باتقوا به نام شیخ محمّد کوفی که از هر جهت مورد وثوق و اطمینان است.“

اجازه گرفتم تا از آن نسخه ای بردارم مشروط بر اینکه تا سیّد در قید حیات است ابراز نکنم.

[ظاهرا اصل این نقل از کتاب کرامات صالحین آقای شریف‌رازی است.]

نقل موسوعة کلمات الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه

تصحیح کننده کتاب از کسی که مورد وثوق اوست، نقل کرد که با مرجع آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی دیدار کرد و از موضوعات مختلف سخن به میان آمد. از جمله وضع شیعه و ضعیف بودنشان در مکه و مدینه و عراق.

جناب ایشان تاکید کرد که من تا حدی از این امور آگاهم و ما همواره در سایه لطفی از جانب حضرت حجت علیه السلام هستیم. سپس نامه ای را به او داد پس از اینکه آن را بوسید و روی سرش گذاشت؛ و گفت:

این نامه سند و نشانه‌ای از لطف بقیة اللّٰه روحی له الفداء به ماست؛ و من تا حد امکان فرمایش حضرت را عملی کردم.

شخص مورد وثوق آن ظرف را از ایشان می‌گیرد و می‌بیند که پشت آن نوشته شده:

فرمان او علیه السلام.

ظرف را باز می‌کند و می‌بیند نامه‌ای در آن است که از طریق ثقة الإسلام و المسلمین زین العلماء الصالحین، حاج شیخ محمد شریعت شوشتری رسیده است؛ و این رساله از جانب حضرت علیه السلام فرستاده شده بود و در آن نوشته شده بود

قُل لَه ارخص نَفسک، وَ اجعَل مَجلِسک فی الدهلیز، و اقض حَوائِج النّاس وَ نَحنُ‌ نَنصرک.

نقل گنجینه دانشمندان

مرحوم آیت‌اللّه اصفهانى رابطه مستقیم با حضرت ولى عصر عجّل اللّه فرجه الشریف و اجداد کرام خود داشت.

بعد از فوت مرحوم فرزند شهیدش که خواست از امر ریاست و زعامت کناره گیرد و درب منزل به روى خودى و بیگانه ببندد، توقیع شریفى از ناحیه حضرت ولى عصر روحى له الفداء به وسیله مرحوم ثقة‌الاسلام و المسلمین زین العلماء الصالحین حاج شیخ محمّد کوفى شوشترى مى‌آید که

اجلس فى دهلیز بیتک و لا ترخ سترک … (الى ان یقول) نحن ننصرک

که این قضیه را در جلد اول ص ۱۳۴ ذکر کرده‌ام [یعنی آقای شریف‌رازی].

نقل عنایات حضرت مهدی موعود (عج) به علماء و مراجع تقلید

در این کتاب بعد از نقل مطلب گنجینه دانشمندان می‌خوانیم: … و در بعضى از نوشته‌جات، توقیع مزبور بدین صورت نقل شده [تجلیّات امام عصر، ص ۵۹]،

قل له ارحض نفسک و اجعل مجلسک فى الدهلیز و اقض حوائج الناس نحن ننصرک.

به او بگو

خودت را تحت اختیار مردم و در دسترس عموم بگذار. محل جلوس خود را دهلیز خانه قرار ده—که مردم به آسانى بتوانند به حضورت برسند—و حاجت‌هاى مردم را برآور. ما تو را نصرت و یارى خواهیم داد.

حضرت آیة اللّه آقاى حاج آقا مرتضى حائرى رحمه اللّه نقل مى‌کنند از یکى از علماء معاصر که ایشان راجع به اجازۀ امور حسبیّه یا اجازاتى که مانع از تغییر لباس روحانیت مى‌شود به آقاى آقا سید ابوالحسن اعتراض کرده بودند.

چون زمانى، رضا شاه پهلوى همه را به اتحاد شکل حکم کرد و اینکه کت و شلوار بپوشند و کلاه پهلوى بر سر بگذارند. بعدا هم حکم شد که کلاه شاپور به سر بگذارند. روحانیون از این قانون معاف بودند ولى مدرک مى‌خواستند. مقدارى که از دست آقاى آقا سید ابو الحسن برمى‌آمد از دادن مدرک مضایقه نداشت و ایشان—که از علماى عصرند—اعتراضشان بر آقا این بوده که اجازات ایشان سست مى‌شود.

آقا در جواب فرمودند: ”دستور کتبى از امام زمان علیه السّلام آمده است به توسط شیخ محمد کوفى.“

على الظاهر، در آن‌موقع، قدرى گشتند و عین دستور را پیدا نکردند که مفادش این بوده که ایشان وظیفه‌شان همین است.

توضیح و درخواست

  • در کتاب مردان علم و عمل جلد هفتم متن نامه به نقل از کلمة الامام المهدى نوشته علامه شهید سید حسن شیرازى ، تهران نشر آفاق ص۵۶۵. این نسخه در اختیار ما نبود و ما درچاپ نشر رشید قم از کلمة الامام المهدى (و نیز چاپ هیات محمد الامین) این نقل را نیافتیم. ظاهرا در مستدرک کتاب است (؟).
  • در پاورقی کتاب موسوعة کلمات الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه (از موسسه امام هادی علیه السلام) در صفحه ۲۲۲ که در متن از آنجا نقل شده به این صورت ارجاع داده شده: ​کلمة الإمام المهدی علیه السلام : ۱/۵۶۰ (قسم المستدرک).
  • نقل گنجینه دانشمندان از جلد ۱ صفحه ۲۲۲ است.
  • نقل کتاب عنایات حضرت مهدی موعود (عج) به علماء و مراجع تقلید ( نوشته علی کریمی جهرمی) از صفحه ۱۶۱ است.
  • نسخه الکترونیکی کتاب کرامات صالحین وجود دارد اما از دسترسی خارج است. اگر نسخه ای از این کتاب در اختیار دارید لطفا به ما اطلاع دهید.

پانوشت

متن عربی نقل کتاب موسوعة کلمات الإمام المهدی چنین است:

نقل مصحّح الکتاب عمّن وثّقه بأنّه اجتمع مع سماحة المرجع آیة اللّٰه العظمى السیّد أبو الحسن الإصفهانی قدس سره و تبادل الحدیث معه حول مواضیع مختلفة. منها وضع الشیعة و ضعفهم فی مکّة و المدینة و العراق. و قد أکّد سماحته بأنّی أعرف بهذه الاُمور إلى حدّ مّا، و کنّا و لا نزال تحت رعایة شیءٍ من لطف الحجّة علیه السلام.

ثمّ‌ ناوله رسالة بعد أن قبّلها و وضعها على رأسه ثمّ‌ قال:

هذه الرسالة سند و إشارة من لطف بقیة اللّٰه روحی له الفداء لنا، و أنا عملت و نفّذت أمره علیه السلام على حدّ الإمکان.

أخذ الثقة ذلک الظرف من سماحته، و رأى مکتوباً على ظهره:

فرمانه–أی أمره–علیه السلام .

فتح الظرف و رأى فیه رسالة مرسلة بواسطة ثقة الإسلام و المسلمین زین العلماء الصالحین الحاجّ‌ الشیخ محمّد شریعت التستری، و هذه الرسالة کانت مرسلة من قِبله علیه السلام، و رأى فی تلک الرسالة مکتوباً:

قُل لَه ارخص نَفسک، وَ اجعَل مَجلِسک فی الدهلیز، و اقض حَوائِج النّاس وَ نَحنُ‌ نَنصرک.


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *