شیخ علی اکبر نهاوندی در کتاب العبقری الحسان در جلد ۲، عبقریه ۱۰ (در معجزات ولی عصر)، مسکه ۴۹، داستان تشرفی را نقل میکند از دو نفر طلبه که در راه خانقین و قصر شیرین سیدی را میبینند که ایشان را یاری میکند.
سلسله سند
شیخ تقیّ نقی، شیخ علی اکبر طهرانی ساکن مشهد مقدّس، در خانه ما در سرّ من رای [یعنی سامرا] در اوایل عشر رابع از مائه رابعه، بعد از الف [یعنی اوائل دهه ۱۳۳۰]، برای ما حکایت کرد و گفت: شیخ عالم متّقی، شیخ محمد تقی تربتی که از اکابر فضلا و علمای اخلاق و از تلامذه علّامه رشتی میرزا حبیب الله و مجاز از ایشان بود به ما خبر داد و فرمود: بعض از سادات مریدین متدیّنین از تلامذه من از اهل تربت به ما خبر داد و گفت:
غارت قافله توسط دزدان
هنگام مراجعت حقیر از زیارت عتبات عالیات، از خانقین [شهری در عراق] خارج شدم و با یکی از طلّاب، عقب قافله، رو به قصر شیرین پیاده میرفتیم. من از شدّت عطش و تعب، از راه رفتن عاجز شدم. با زحمت زیاد خود را به قافله رساندیم. دیدیم دزدها قافله را غارت کردهاند، اموالشان را بردهاند و بعضی مجروح در بیابان افتادهاند. محملها شکسته و روی زمین افتاده است.
من و رفیقم به کناری رفتیم و در نهایت ترس از تلّی بالا رفتیم. ناگاه دیدیم سید جلیلی با ماست. بعد از ادای تحیّت بین ما، هفت دانه خرمای زاهدی به من داد و گفت:
چهار عدد آن را خودت بخور و سه دانه آن را به شیخ بده.
چون خوردیم، عطش ما رفع شد و گفت:
این دعا را به جهت نجات و حفظ از شرّ دزدها بخوانید:
اللهم إني أخافك و أخاف ممن يخافك و أعوذ بك ممن لا يخافك.
با آن سید راه میرفتیم. جز مقدار کمی نرفتیم. ناگاه اشاره کرد و گفت:
این منزل است.
پس نظر کردیم، دیدیم منزل، پایین آن تلّ است. چون وارد منزل شدیم، از شدّت تعبی که کشیده بودیم خواب ما را گرفت و ملتفت آن چه برای ما اتّفاق افتاده بود، نشدیم. وقتی بیدار شدیم، به قضیّه متنبّه گردیدیم و برای ما منکشف شد که حضرت ولیّ عصر—عجّل الله فرجه—بوده است.
1 دیدگاه
راه تشرف خدمت امام زمان - تشرف · آگوست 5, 2023 در 3:33 ب.ظ
[…] تشرف دو نفر طلبه در راه خانقین و قصر شیرین […]