تشرفات
تشرف شیخ اسماعیل نمازی در بازگشت از حج و گم شدن در بیابانهای حجاز
شیخ اسماعیل نمازی، به همراه کاروانی از حجاج ایرانی، در راه بازگشت از حج، در بیابانهای عربستان راه را گم میکنند؛ تا اینکه بنزین و آب هم تمام میشود.
شیخ اسماعیل نمازی، به همراه کاروانی از حجاج ایرانی، در راه بازگشت از حج، در بیابانهای عربستان راه را گم میکنند؛ تا اینکه بنزین و آب هم تمام میشود.
یک سید اصفهانی، در حرم حضرت سیدالشهدا، متوسل می شود که یا سیدالشهدا را ببیند یا امام زمان را.
نعلبند اصفهانی در راه کربلا حیران میشود که با جنازه رفیقش چه کند.
ابن قولویه به قصد دیدن آن کس که حجرالاسود را در جای خود قرار می دهد بار سفر به سوی کعبه می بندد.
جوانی از مادرش شنیده بود که ما امامی داریم که هر کس درمانده شد، بیچاره شد از همه جا، بریده شد، بگوید ”یا ابا صالح المهدی“، او به دادش می رسد.
حاج میرزا احمد پسر مرحوم آخوند و برادرش در ایوان حضرت امیر با کسی که علم رملی بلد بود ملاقات می کنند.
در زمان ورود روس ها به ایران، قبل از آمدن رضا خان، دکتر شیخ حسن خان با سربازی روبرو می شود که به سربازهای عادی نمی ماند. در نهایت چیزی در مورد عنایت امام عصر به عاشورا متوجه می شود.