علامه محمدتقی مجلسی، معروف به مجلسی اول، پدر علامه محمدباقر مجلسی، صاحب بحارالانوار، دو کتاب در شرح کتاب من لا يحضره الفقيه، از شیخ صدوق، نگاشته است. یکی به فارسی به نام لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح الفقیه) و دیگری به عربی به نام  روضة المتقين في شرح أخبار الأئمة المعصومين. در هر دو کتاب، وقتی به شرح زیارت جامعه (معروفه) می‌رسد، که شیخ صدوق در اواخر کتاب الحج آورده است، به عنوان سند خود به این زیارت، مکاشفه‌ای را که برایش اتفاق افتاده، نقل می‌کند. این مکاشفه، مشتمل بر تشرف خدمت ولی عصر و تایید این زیارت توسط حضرت است.

ایشان در لوامع صاحبقرانی (چاپ ۸ جلدی) جلد ۸ صفحه ۶۶۴، شرح زیارت جامعه را چنین آغاز می‌کند:

این زیارتی است که فرا گرفته است همه ائمۀ معصومین، صلوات الله عليهم، را که هر یک را، و همه را با هم، زیارت می‌توان کرد به این زیارت.

اما سند این شکسته [منظور نگارنده است] چنین است که بیست و هشت سال قبل از این، به شرف زیارت حضرت امیرالمؤمنین، صلوات الله عليه، مشرف شدم. و به خاطر فاتر رسید که في الجمله ربطی به هم رسد، تا زیارتی با ربط به آن حضرت توانم کرد.

ریاضت در نجف

مشغول ریاضت شاقّه شدم و اکثر ایام در مقام حضرت صاحب الامر، صلوات الله علیه، می‌بودم که واقع است در خارج نجف اشرف. و بعد از ده روز، تقریبا کشف حجب شد و محبتی مرکب به هم رسيد، از محبت حق سبحانه و تعالی، و محبت آن حضرت صلوات الله علیه [ظاهرا منظور امیرالمؤمنین است].

و شبها پروانه‌وار بر دور روضۀ مقدسه می‌گشتم، و گاهی در رواق عمران می‌بودم. روزها در مقام حضرت صاحب الامر، تا به مرتبه[ای] که می‌یافتم که اگر در آنجا می‌بودم، دو سه روزی بیشتر نبوده، واصل می‌شدم. و با خود قرار داده بودم که در زمستان در نجف اشرف باشم، اگر بمانم.

مکاشفات

و مکاشفات بسیار رو داده بود:

با آن که شبی نشسته بودم در رواق عمران، سَنِه [یعنی چرت، خواب کوتاه] دست داد و گویا بر در روضه مقدسه عسکریینم؛ و قبر آن حضرتین در نهایت ارتفاع و طول و عرض بود؛ و صندوق‌پوشی از مخمل سبز بر آن صندوق پوشانیده‌اند؛

و حضرت صاحب الامر، صلوات الله عليه، پشت بر صندوق داده‌اند رو به درگاه.

چون نظرم به حضرت افتاد، شروع نمودم در خواندن این زیارت جامعه. و در حفظ داشتم، تا جميع را بر آن حضرت خواندم. و غرضم زیارت بود با مداحی حضرات.

و چون تمام شد حضرت فرمودند

نعمت الزيارة؛ (خوب زیارتی است.)

عرض نمودم، و اشاره کردم به قبر، که زیارت جد شماست.

حضرت تقریر فرمودند و فرمودند که داخل شو.

بنده داخل شدم و میل به دست راست کرده، ایستادم.

عنایات

فرمودند که پیش آ.

عرض نمودم که یابن رسول الله می‌ترسم که مبادا از من ترک ادبی واقع شود و کافر شوم.

فرمودند که کافر نمی‌شوی، پیش آ.

دو قدمی پیش رفتم و ایستادم.

باز فرمودند که پیش آ.

و جلالت حضرت مانع بود، و اطاعت واجب. و در اضطراب بودم.

حضرت فرمودند که مترس و پیش آی.

تا نزدیک رفتم.

فرمودند بنشین.

نشستم به دو زانو، با ارتعاش و اضطراب تمام.

و توجهات بسیار فرمودند. و آن سنه برطرف شد. و آن عشق حضرت امیرالمؤمنين، منقلب شد به عشق حضرت صاحب الامر، صلوات الله عليهما. و قبل از این واقعه مفارقت را ممتنع می‌دانستم، و روزش یا روز بعد از آن، متوجه زیارت عسکریین صلوات الله عليهما شدم.

و در آن رفتن و یک شب در روضۀ مقدسه ماندن، فتوحات عظيمه دست داد و هر چه در آن واقعه دیده بودم همه واقع شد.

دلائل صحت زیارت

و این بنده شک ندارم در آن که این زیارت از آن حضرت است.

با آن که قطع نظر از واقعه، فصاحت و بلاغت و جامعیت اوصافی که هر یک از آنها در اخبار بسیار وارد شده است و به آنها اشاره خواهد شد، دلیل صحت است.

با آن که صدوق حكم به صحت آن کرده است در این کتاب و در کتاب عیون، و روات خبر نیز ثقاتند الا موسی که توثیق صریح ندارد و صدوق اعرف است به رجال از دیگران.

و موسی می‌گوید که من عرض نمودم به حضرت امام علی نقی، صلوات الله علیه، که یابن رسول الله مرا تعلیم فرمائید زیارتی با بلاغت که کامل باشد و هر یک از شما ائمه هدی را که خواهم زیارت کنم، به آن زیارت توانم کرد.

و داب این بنده این بود که هر روز آن زيارت را می‌خواندم و مراد من زیارت همه بود. یک معصوم را به ترتیب مخاطب می‌ساختم و بقیه را به تبعیت او زیارت می‌کردم. و در واقعه طويلۀ دیگر، حضرت امام رضا، صلوات الله علیه، تقریر این معنی را با تحسین فرمودند.

پی نوشت

در ابتدای شرح زیارت، ایشان مطلب جالبی در مورد غلو دارند که انشالله در پستی جداگانه می‌آید.

جزئیاتی دیگر از این واقعه در بیان ایشان در روضة المتقين است که انشالله در پستی جداگانه می‌آید.

عنایت ولی‌عصر به زیارت جامعه از تشرف سید احمد رشتی نیز بر می‌آید.

مشابه این حالت که امام، علامه مجلسی را فراخواندند و او در پیش رفتن ادب کرد و زیاد نزدیک نشد تا این مطلب چند بار تکرار شد، در داستان تشرف سید بحرالعلوم در مسجد سهله نیز پیش آمده است.

عبارت «… هر چه در آن واقعه دیده بودم همه واقع شد» ظاهرا یعنی وقتی در بیداری به حرم عسکریین مشرف شدم همه آنچه در مکاشفه دیدم بودم واقع شد یعنی امام زمان را در بیداری هم دیدم و همان مکالمه و … انجام شد.


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *