آقای بندانی نیشابوری داستان تشرف سید محمد مجاهد در حرم امام حسین علیه السلام را چنین نقل می‌کنند:

گفت شبی عتبه حسینیه [حرم امام حسین]، على ساكنه آلاف التحية و الثناء، را خالی کردند. درها را می‌خواهند ببندند. مرجع آنجا بوده، سید محمد مجاهد، عليه الرحمة. ایشان داشت نماز می‌خواند، چیزی به ایشان نگفتند.

[ایشان گفت] پایین پا بودم. دیدم یک آقای جلیل القدری آمد. لباس، به زیّ اعراب بیابانی کربلا، اطراف نجف و کوفه. سه نفر هم با او هستند. اما اینها خیلی عقب ایستاده‌اند. گفتم خوب شاید در را باز کرده‌اند. اما عظمت و جلالت از صورت این شخص می‌بارد و از وجناتش علم و تقوا پیداست.

ایستادند به نماز مغرب. من با این که نماز خوانده بودم، چنان جَذْبه و جَذَبه‌ای ایجاد
کرد که پا شدم و اقتدا کردم. آن سه نفر هم اقتدا کردند.

قلوب قاسیه

نماز مغرب و تعقیبات آن که تمام شد، برگشتند رو به من و فرمودند

اینجا، کربلا، آهنگر هم دارد؟

گفتم بله آقا، آهنگر دارد.

فرمود آهنگر چه می‌کند؟

گفتم آقا، آهن را می‌برد در کوره، به آتش نرمش می‌کند. می‌آورند روی سنگدان می‌کوبند،
میخ درست می‌کنند، زنجیر در درست می‌کنند، قفل درست می‌کنند … گفتم.

فرمود پس آتش، آهن به آن سختی را نرم می‌کند؟

گفتم بله مولا.

فرمود پس چرا با بودن کنار قبر جدم اباعبدالله، این قلوب قاسیه نرم نمی‌شود؟ با این زیارت و آمدوشد در حرم، چرا قلوبتان نرم نمی‌شود، باز هم معصیت می‌کنید؟

پا شد. به آن سه نفر گفت

نماز عشاء را کنار قبر جدم امیرالمؤمنین می‌خوانیم.

آمدم پشت ضریح، دیدم کسی نیست. فهمیدم آقا و مولایم صاحب الزمان بود.

تشرف سید محمد مجاهد با صدای آقای بندانی نیشابوری

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *