نقل آقای وحید
به نقل از آقای وحید در کتاب ربانی آیات الله (صفحه ۳۰) که ظاهرا مجموعهای است که از سخنرانیهای ایشان گردآوری شده است [با کمی ویرایش که به فایل صوتی موجود نزدیکتر باشد]: محدث مجلسی قضیه عجیبی نقل میکند که در آن حکایت امام کلمهای فرمودهاند که در آن کلمه یک دنیا معرفت است.
مرحوم مجلسی نقل میکند از کتاب السلطان. در آن کتاب این قضیه را میگوید که محی الدین اربلی گفت:
کسی وارد شد در محضر پدرم [و] عمامه از سرش افتاد. ضربه هائلهای در سرش دیدیم.
گفتم ”این چیست؟“
گفت ”این ضربت روز صفين است.“
گفتیم ”واقعة صفين کجا و تو کجا؟!“
گفت داستان من این است: من با کسی به راه مصر میرفتم. در راه بین من و او صحبت از جنگ صفين شد.
او گفت ”اگر من آن روز بودم شمشیرم را از خون علی علیه السلام و اصحابش سیراب میکردم.“
من هم به او گفتم ”اگر من بودم شمشیرم را از خون معاویه و اصحابش سیراب میکردم.“
بین ما معركه عظیمهای در گرفت.
نصرتنا
یک وقت احساس کردم که افتادهام و یک کسی با سر نیزه به من میزند.
چشمم را باز کردم، دیدم کسی بر بالین من ایستاده است.
اول دستش را بر فرقم کشید. تا دستش را کشید جراحت سرم ملتئم شده و بهبود یافت.
بعد فرمود ”کمی اینجا صبر کن.“
کمی درنگ کردم. برگشت سر بریدهای جلوی من انداخت و فرمود
این هم سر دشمن تو. نصرتنا فنصرناك و لينصرن الله من نصره.
یعنی چه؟ [یعنی] تو ما را یاری کردی، هر آینه مؤكدا ما هم تو را یاری کردیم.
اهل ادبیات میگویند در این آیه چهار تأکید است. [منظور آیه ۴۰ از سوره حج است که در ضمن کلام امام آمده است.] مؤكدا هر آن کس که خدا را نصرت کند، خدا ناصر اوست. یعنی چه؟
یعنی تو ما را نصرت نکردی، خدا را نصرت کردی. ما و خدایی نیست. ما هم تو را نصرت نمیکنیم، خدا تو را نصرت میکند. در اینجا هم بشر را متصل میکند به آن که [دریابند] معرفت امامت چیست. نصرتنا فنصرناك، تو یاری کردی ما را، ما یاری کردیم تو را، اما قضیه چنین است؛ یعنی و ما رميت إذ رميت و لكن الله رمى.
این قدرت بشری نیست که از این دست ظاهر شده و این جراحت سر ناگهان ملتئم میشود. این قدرت از جای دیگر است، از مجرای دست عبور میکند. منتهی درک هنور ناقص است.
دست او
امتیاز [قدرت امام زمان—عجل الله تعالی فرجه—با سایر قدرتها] چقدر است؟
امتیاز این قدر است؛ موسی بن عمران علیه السلام دستش را از زیر بغلش در میآورد، ید بيضاء [میشود] بيضاء للناظرين، چشم را روشن میکند.
آن دست [یعنی دست امام زمان]، روی هر سری که گذشته میشود، عقل چهل نفر در آن مغز پیدا میشود. از دست موسی نوری در میآید که این چشم را روشن میکند. از دست حجة بن الحسن—عجل الله تعالی فرجه—سیل عقل اصلا میریزد. دست او با دست موسی علیه السلام تفاوتش این قدر است. اصلا قابل قیاس نیست. حساب، این حسابها نیست که ما تصور کردیم.
ترجمه نقل بحار
و از آن جمله است آنچه نقل کرده از برخی اصحاب صالح ما—از خط مبارک او—که صورتش این است:
از محي الدين اربلي [نقل می کنم] كه او گفت من پيش پدرم بودم و مردی همراه او بود. آن مرد چرتی زد که عمّامه از سرش افتاد و [جای] ضربهای وحشتناک در سرش نمایان شد. پدرم درباره آن ضربت از او پرسید.
گفت ”اين ضربت از صفين است.“
به او گفتند چطور چنین [چیزی ممکن] است در حالی که جنگ صفين [مربوط به زمانهای] قدیم است؟
گفت: من به مصر سفر میكردم و مردی از غزه [شهری در فلسطین] با من همراه شد. در بین راه صحبت جنگ صفين پیش آمد.
آن مرد گفت ”اگر من در روزهای صفين بودم، شمشيرم را از خون علی و اصحابش سيراب مي كردم.“
من گفتم ”اگر من درروزهای صفين بودم، شمشيرم را از خون معاويه و اصحابش سيراب مي كردم؛ و اكنون من و تو اصحاب علي و معاويه هستيم.“
پس با يكديگر درآویختیم و زد و خورد مفصلی کردیم.
نگاه دیدم که از آنچه در من بود [از شدت جراحات] افتادهام [و ازهوش میروم].
در همان حال دیدم شخصی مرا با گوشه نیزهاش بیدار میکند. چون چشم گشودم، از اسب به سوی من فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید. پس همان لحظه بهبودی یافت.
آنگاه گفت ”همین جا بمان.“
سپس [برای مدت] کمی ناپدید شد و بازگشت در حالی که سر بریده مخاصم مرا در دست داشت به علاوه چهارپایان او. پس گفت
این [هم] سر دشمن تو؛ و تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری کردیم؛ و هر آینه خدا یاری میکند آن که او را یاری کند.
پرسیدم ”تو کیستی؟“
فرمود ”فلان بن فلان“ یعنی صاحب الامر—عجل الله تعالی فرجه.
سپس به من فرمود ”و هر وقت از این ضربه از تو پرسیدند، بگو آن را در صفین خوردهام.“
منابع
- السلطان المفرج عن اهل الإيمان، نیلی نجفی، ص۹۹؛
- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۷۵؛
- إثبات الهداة، حر عاملی، ج 5، ص ۳۳۹ (ذیل حکایت را نیاورده است )؛
- رياض الابرار، سید نعمت الله جزائری، ج۳،
0 دیدگاه