ابیات زیر بخش ابتدایی قصیده ای است از دعبل خزاعی در رثای امام حسین:

يا واقِفاً يَبكي الطُلولَ وَيُنشِدُبِاللَهِ تِهتَ وَغابَ عَنكَ المُرشِدُ
كَم تَدَّعي حُزناً وَأَنتَ مُرَفَّهٌ إِن كُنتَ مَحزوناً فَما لَكَ تَرقُدُ
هَلّا بَكَيتَ عَلى الحُسَينِ وَأَهلِهِ هَلّا بَكَيتَ لِمَن بَكاهُ مُحَمَّدُ
فَلَقَد بَكَتهُ في السَماءِ مَلائِكٌ زُهرٌ كِرامٌ راكِعونَ وَسُجَّدُ
وَ تَضَعضَعَ الاِسلامُ يَومَ مُصابِهِفَالدينُ يَبكي فَقدَهُ وَالسُؤدُدُ
أَنَسيتَ إِذ صارَت إِلَيهِ كَتائِبٌفيها اِبنُ سَعدٍ وَالطُغاةُ الجُحَّدُ
لَم يَحفَظوا حَقَّ النَبِيِّ مُحَمَّدٍإِذ جَرَّعوهُ حَرارَةً لا تَبرُدُ

دو بیت اول شاید خطاب به امرؤ القيس و اشاره به قصیده معروف او “قِفَا نَبْكِ مِنْ ذِكْرَى حَبِيْبٍ وَمَنْزِلِ” باشد. یعنی ای کسی که ایستاده ای و بر دیار از دست رفته (بر آثار بر جا مانده از دیار) می‌گریی، به خدا که عقلت را از دست داده ای … تا کی ادعای حزن می‌کنی در حالی که مرفه هستی؟ اگر واقعا محزونی چطور (راحت) می‌خوابی؟

اگر می‌خواستی گریه کنی چرا بر حسین و اهلش نگریستی؟ چرا نگریستی بر کسی که محمد بر او گریست. پس همانا فرشتگان در آسمان بر او گریستند، آن گروه درخشان و با کرامت، در حالی که در رکوع و سجده بودند…


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *