محدث نورى—نوّر اللّه مرقده—در نجم ثاقب با یک واسطه از آخوند ملا زين العابدين سلماسى رحمه اللّه نقل می‪فرماید كه او فرمود:

نماز كرديم با جناب سيّد [بحر العلوم] در حرم عسكريّين. پس چون اراده كرد كه برخيزد بعد از تشهّد ركعت دوّم، حالتى بر او عارض شد كه اندكى توقّف كرد؛ آن‌گاه برخاست.

چون از نماز فارغ شد، همۀ ماها تعجّب كرديم و جهت آن توقّف را ندانستيم؛ و كسى جرأت نمى‌كرد، سؤال كند. تا آنکه برگشتيم به منزل و خوان طعام حاضر شد. پس يكى از سادات حاضر در مجلس به من اشاره كرد كه از آن جناب سؤال كنم از سرّ آن توقّف.

گفتم نه، تو نزديك‌ترى از ما.

پس جناب سيّد ملتفت من شد و فرمود در چه گفتگو مى‌كنيد؟

و من از همه کس جسارتم بیشتر بود نزد ايشان.

گفتم ايشان مى‌خواهند بفهمند سرّ آن حالتى كه در نماز بر شما عارض شده بود؟

فرمود به درستى كه حجّت-علیه السلام-داخل روضه شد به جهت سلام كردن بر پدر بزرگوارش. پس مرا آن حالت دست داد از مشاهدۀ جمال انور آن حضرت، تا آن‌كه از روضۀ بيرون رفتند.

نقل از نجم ثاقب ج ۲ ص ۷۲۸ – حکایت ۷۵ (با مختصری ویرایش)

تکمله


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *