در کتاب الدعاء کافی (الکافي  ج۲ ص۵۸۱)، در باب دعاهای کوتاه برای همه حوائج دنیا و آخرت (دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِيعِ اَلْحَوَائِجِ لِلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ)، روایتی به صورت مرفوع از أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ نقل شده است، به این مضمون که؛ جبرئیل علیه السلام نزد پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ آمد. پس به او گفت که رب تو به تو می‌گوید که

هرگاه خواستی در شب و روزی، مرا عبادت کنی، به آن عبادتی که شایسته آن هستم (حق عبادت مرا به جا آوری)، پس دو دست خود را به سوی من بلند کن و بگو (إِنَّ رَبَّكَ يَقُولُ لَكَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْبُدَنِي يَوْماً وَ لَيْلَةً حَقَّ عِبَادَتِي فَارْفَعْ يَدَيْكَ إِلَيَّ وَ قُلِ):

متن دعا

  • اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً مَعَ خُلُودِكَ
  • وَ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْداً لاَ مُنْتَهَى لَهُ دُونَ عِلْمِكَ
  • وَ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْداً لاَ أَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِيئَتِكَ
  • وَ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْداً لاَ جَزَاءَ لِقَائِلِهِ إِلاَّ رِضَاكَ
  • اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ كُلُّهُ
  • وَ لَكَ اَلْمَنُّ كُلُّهُ
  • وَ لَكَ اَلْفَخْرُ كُلُّهُ
  • وَ لَكَ اَلْبَهَاءُ كُلُّهُ
  • وَ لَكَ اَلنُّورُ كُلُّهُ
  • وَ لَكَ اَلْعِزَّةُ كُلُّهَا
  • وَ لَكَ اَلْجَبَرُوتُ كُلُّهَا
  • وَ لَكَ اَلْعَظَمَةُ كُلُّهَا
  • وَ لَكَ اَلدُّنْيَا كُلُّهَا
  • وَ لَكَ اَلْآخِرَةُ كُلُّهَا
  • وَ لَكَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ كُلُّهُ
  • وَ لَكَ اَلْخَلْقُ كُلُّهُ
  • وَ بِيَدِكَ اَلْخَيْرُ كُلُّهُ
  • وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ اَلْأَمْرُ كُلُّهُ
  • عَلاَنِيَتُهُ وَ سِرُّهُ
  • اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْداً أَبَداً
  • أَنْتَ حَسَنُ اَلْبَلاَءِ
  • جَلِيلُ اَلثَّنَاءِ
  • سَابِغُ اَلنَّعْمَاءِ
  • عَدْلُ اَلْقَضَاءِ
  • جَزِيلُ اَلْعَطَاءِ
  • حَسَنُ اَلْآلاَءِ
  • إِلَهُ مَنْ فِي اَلْأَرْضِ
  • وَ إِلَهُ مَنْ فِي اَلسَّمَاءِ
  • سُبْحَانَكَ رَبَّنَا وَ تَعَالَيْتَ
  • وَ تَبَارَكْتَ وَ تَقَدَّسْتَ
  • خَلَقْتَ كُلَّ شَيْءٍ بِقُدْرَتِكَ
  • وَ قَهَرْتَ كُلَّ شَيْءٍ بِعِزَّتِكَ
  • وَ عَلَوْتَ فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ بِارْتِفَاعِكَ
  • وَ غَلَبْتَ كُلَّ شَيْءٍ بِقُوَّتِكَ
  • وَ اِبْتَدَعْتَ كُلَّ شَيْءٍ بِحِكْمَتِكَ وَ عِلْمِكَ
  • وَ بَعَثْتَ اَلرُّسُلَ بِكُتُبِكَ
  • وَ هَدَيْتَ اَلصَّالِحِينَ بِإِذْنِكَ
  • وَ أَيَّدْتَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِنَصْرِكَ
  • وَ قَهَرْتَ اَلْخَلْقَ بِسُلْطَانِكَ
  • لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ
  • وَحْدَكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ
  • لاَ نَعْبُدُ غَيْرَكَ
  • وَ لاَ نَسْأَلُ إِلاَّ إِيَّاكَ
  • وَ لاَ نَرْغَبُ إِلاَّ إِلَيْكَ
  • أَنْتَ مَوْضِعُ شَكْوَانَا
  • وَ مُنْتَهَى رَغْبَتِنَا
  • وَ إِلَهُنَا وَ مَلِيكُنَا.

بخشی از شرح علامه مجلسی

علامه مجلسی، در مرآة العقول، شرح مختصری بر این روایت دارند که بخشی از آن با نقل به مضمون در ادامه می‌آید.

در عبارت دُونَ عِلْمِكَ و نیز دُونَ مَشِيئَتِكَ، دو معنی برای کلمه دون محتمل است:

  1. دون به معنی عند (نزد) که در این صورت مراد این است که نهایتی برای آن نمی‌دانی و برای آن نهایتی در علم تو نیست؛ و آن چه در علم خدا نهایتی ندارد، اصلا نهایتی ندارد (برخلاف علم ما). همچنین است در مورد مشیت؛ یعنی برای آن نهایتی نمی‌خواهی.
  2. دون به معنی سوی (غیر) که در این صورت
    1. احتمالاً به معنای کثرت است چنان که گفته می‌شود فمكث ما شاء الله.
    2. یا کنایه از عدم تناهی است؛ یعنی بعد از آن معلومات و مقدورات خدای متعال‌اند که هر دو نامتناهی هستند.
    3. یا اینکه استثناء است برای تاکید عمومیت از باب أنا أفصح العرب بيد أني من قريش، یعنی نهایتی برای آن نیست جز علم تو و آن هم نهایتی ندارد؛ پس آن (حمد) نیز دارای نهایت نیست.

لَكَ اَلْحَمْدُ فِي اَلسَّبْعِ اَلشِّدَاد یعنی

  1. تو مورد حمد (محمود) هستی در آسمانها به واسطه‌ی حمد اهل آنها تو را.
  2. یا تو مستحق (شایسته) حمد هستی از جانب اهل آسمانها.

(جالب توجه است که این دو معنی برای لَكَ اَلْحَمْد در سایر موارد نیز محتمل است.)

این شرح دنباله‌ای دارد که اگر علاقه‌مند هستید می‌توانید به مرآة العقول مراجعه کنید.


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *