یکی از خطبای معاصر (ظاهرا شیخ مهدی تهرانی) داستان تشرفی را از قول یکی از علمای اهل مازندران نقل میکنند. این عالم مازندرانی عادت داشت که هر بار به حرم امام رضا مشرف میشد، برای فرج امام زمان دعای کوتاهی میکرد.
عادت به دعا برای امام عصر
شرح داستان به نقل از خطیب مذکور (با کمی ویرایش) با این ترتیب است. عالمی داشتیم در مشهد که به رحمت خدا رفت. اهل مازندران بود. این قضیه را در دهه شصت نقل میکرد. میگفت من چهل سال قبل (یعنی شاید حدود هشتاد، نود سال قبل) که از مازندران، برای مجاورت حضرت رضا، به مشهد آمدم، با خودم تصمیم گرفتم هر روز به زیارت حضرت رضا بروم. و هر روز بالاسر امام رضا که میرسیدم، رو میکردم به سمت قبله، دستهایم را بالا میآوردم و یک کلمه برای حضرت صاحب الزمان دعا میکردم. میگفتم:
اَللَّهُمَّ أَرِنا [أَرِنِي] اَلطَّلْعَةَ اَلرَّشِيدَةَ
همین یک کلمه را میگفتم. دیگر عادت کرده بودم. جوری شده بود که هر وقت میآمدم حرم امام رضا، لا عن شعور (بیاختیار، بیتوجه) این کار را میکردم.
چهل سال عمل
میگفت بعد از چهل سال از این قصه که خیلی هم عادی بود برای خودم، خیلی هم مهم نبود این کار، یک شب در حرم امام رضا، بالاسر، تا رسیدم و خواستم دستم را بالا بیاورم و برای فرج حضرت یک کلمه دعا کنم، دستی خورد روی شانهام. تا زد روی شانهام، خواستم برگردم، نتوانستم. ولی صدا را شنیدم. فرمودند:
فلانی! ما از تو تشکر میکنیم که به همین اندازه به یاد ما هستی.
پانوشت
عبارت اَللَّهُمَّ أَرِنِي اَلطَّلْعَةَ اَلرَّشِيدَةَ در دعای عهد آمده است.
0 دیدگاه