آقای سید محمدتقی مدرسی داستان زیر را از تشرف شخصی غیر ایرانی و بخشی از گفتگوی ایشان با امام زمان را بر منبری نقل کردند. حضرت جواب مطلبی را با داستانی تمثیلی در مورد قالی کاشان دادند. فایل ویدیویی از این منبر موجود است. در ادامه نقل ایشان را با کمی ویرایش، و جابجا کردن جملات برای خوانایی، می‌آوریم.


یه آقای دیگری برای من نقل کرد—این‌ها مستقیم است، من از زید و عمرو نقل نمی‌کنم—قصه‌اش خیلی مفصل است، الان وقتش نیست عرض کنم. این آقایی که برای من قصه را نقل می‌کند، اهل ایران نیست. اهل جای دیگر است، خیلی هم از اوضاع ایران خبر ندارد. ضمن صحبتی که آقا با او کرده بودند، که بعدا فهمیده بود که ایشان مثلا [امام زمان است]، اول توجه نداشت، به او گفته بودند:

در ایران یک شهری هست به نام کاشان. در کاشان رسم است که یک خانواده قالی می‌بافند. گاهی وقت‌ها یک سال، یک سال و نیم، دو سال، می‌نشینند و یک قالی کاشانی اصل را می‌بافند.

این قالی را پهن کرده‌اند روی زمین—مثال زندند‌. یک کسی پایش در گل‌ها بوده، گل‌آلود بوده، تق می‌زند روی این قالی. چه می‌شود به این کسانی که این قالی را بافتند؟ چه زحمتی کشیدند این قالی را بافتند، حالا آقا از راه رسیده، آمده، این قالی را این‌طور کثیف کرده است.

حالا ما—حضرت فرموده باشند— ما کارمان چیست؟ زود بیاییم این گل‌ها را جمع کنیم؛ قالی را جارو کنیم و پاک کنیم که بد نشود.

بعد گفتند تا کی شما هی گناه می‌کنید، ما باید گناه‌های شما را جمع کنیم؟ تا کی اشتباه می‌کنید؟ تا کی به ما این قدر زحمت می‌دهید؟ تشرش دادند [به او تشر زندند] آخه چرا؟

[فایل صوتی ادامه دارد و آقای مدرسی موعظه می‌کنند.]

تشرف شخصی غیر ایرانی و مثال قالی کاشان — نقل سید محمدتقی مدرسی

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *