قطعه شعر زیر ظاهرا یا از آقای مهدی قدسی است و یا از آقای غلامرضا قدسی (؟). بخشهایی از این شعر را ظاهرا آقای مهدی سماواتی به عنوان مولودی، در ولادت امام زمان، در سال ۱۳۹۰ شمسی خوانده‌اند که در انتهای این پست آمده است.

ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیستسرو افراخته چون قامت رعنای تو نیست
جلوه ی ماه فلک چون رخ زیبای تو نیستکیست آن کو به جهان واله و شیدای تو نیست
گر چه پنهان ز نظر روی نکوی تو بودچشم ارباب بصیرت همه سوی تو بود
آتش عشق تو در سینه نهفتن تا کیطعنه ز اغیار تو ای یار شنفتن تا کی
همه شب از غم هجر تو نخفتن تا کیروی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کی
چهره بگشای ز رخسار که دیدن داردسخن از لعل تو ای دوست شنیدن دارد
اگر ای مه ز ره مهر بیایی چه شودغنچه ی لب به تکلّم بگشایی چه شود
نظری جانب عشّاق نمایی چه شودهمچو بلبل به چمن نغمه سرایی چه شود
بی گل روی تو گلزار ندارد رونقاز صفای تو صفا یافته گیتی الحق
روی زیبای تو ای دوست ندیدم آخرنغمه ی روح فزایت نشنیدم آخر
گلی از گلشن وصل تو نچیدم آخرچون هلال از غمت ای ماه خمیدم آخر
روز ما تیره تر از شب بود از دوری توزده آتش به دل ما غم مستوری تو
دل بود شیفته ی طره ی مویت ای دوستجان به لب آمده از دوری رویت ای دوست
چشم ما هست شب و روز به سویت ای دوستکس نیاورد خبر از سر کویت ای دوست
ره نبردیم به کوی تو و خون شد دل مارفت بر باد فنا از غم تو حاصل ما
خاطر ما ز فراق تو پریشان تا چندخانه ی دل بود از هجر تو ویران تا چند
دوستان از غم تو بی سر و سامان تا چنددر پس پرده ی غیبت شده پنهان تا چند
پرده ای ماه فروزنده ز رخسار فکنتا جهان را کنی از نور جمالت روشن
شب تار همه را، ماه دل‌افروز توییداور و دادرس و دادگر امروز تویی
عارفان را، به خدا، معرفت‌آموز توییمصلح کل تویی و بر همه پیروز تویی
هر که آزاده و دانشور و صاحب‌نظر استبهر اصلاح جهان، منتظِر منتظَر است
ما همه بنده، تویی صاحب ما، سرور ماچون تویی در همه جا، حامی ما یاور ما
نبود جز تو کسی قائد ما، رهبر مادر پناه تو بود ملّت ما، کشور ما
سایه ی لطف تو تا بر سر احباب بوددل ز مهر تو چو خورشید جهان تاب بود
ما همه عاشق دلداده و جانانه توییصدف دین خدا را دُر یکدانه تویی
رهبر مردم آزاده و فرزانه توییقدمی رنجه نما صاحب این خانه تویی
خانه ی صبر ز هجران تو گردید خراباز ره لطف و کرم منتظران را دریاب
خاطر آشفته چنین پیرو قرآن مپسندبیش از این ذلّت این جمع پریشان مپسند
بی‌پناه این همه افراد مسلمان مپسنددوست را دستخوش فتنه ی دوران مپسند
تا به کی نزد کسان بی‌کس و یاور باشیمچند از دوری روی تو در آذر باشیم
سوی ما کن نظری از پی دلدارری ماتا تو از لطف نیایی به هواداری ما
که کند غیر تو از مهر و وفا یاری ما؟که دهد خاتمه آخر به گرفتاری ما؟
ما همه منتظر مقدم فرخنده ی توتا ببینم مگر چهره ی تابنده ی تو
دل افسرده ی ما را ز غم آکنده ببینمسلمین را ز هم این‌گونه پراکنده ببین
آشنا را بر بیگانه سر افکنده ببینجمع در ظاهر و از تفرقه شرمنده ببین
چه بگویم که تو خود آگهی از راز نهانباری آنجا که عیان است چه حاجت به بیان
بی تو ما در کف بیگانه گرفتار شدیمغرق محنت ز هوسرانی اشرار شدیم
خون جگر از ستم دشمن مکّار شدیمدر بر خلق جهان خوارتر از خار شدیم
اجنبی پای چو در کشور اسلام نهادهستی ملّت ما را ز جفا داد به باد
سالها دم زده از مهر ولایت “قدسی”فکند کاش سر خویش به پایت “قدسی”
می‌کند صبح و مسا مدح ثنایت “قدسی”تا کند جان خود از شوق، فدایت “قدسی”
چه شود گر کنی از لطف به حالش نظریتا که از نخل وصال تو بچیند ثمری

قرآئت آقای سماواتی

آقای سماواتی برخی از ابیات را به ترتیب دیگری می‌خوانند که گاهی مناسب‌تر است:

ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیست — مهدی سماواتی
ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیستجلوه ی ماه فلک چون رخ زیبای تو نیست
سرو افراخته چون قامت رعنای تو نیستکیست آن کو به جهان واله و شیدای تو نیست
چهره بنمای که رخسار تو دیدن داردسخن از لعل تو ای دوست شنیدن دارد
آتش عشق تو در سینه نهفتن تا کیهمه شب از غم هجر تو نخفتن تا کی
روی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کیطعنه ز اغیار تو ای دوست شنفتن تا کی
ره نبردیم به کوی تو و خون شد دل مارفت بر باد فنا از غم تو حاصل ما
اگر ای مه ز ره مهر بیایی چه شودنظری جانب عشّاق نمایی چه شود
غنچه ی لب به تکلّم بگشایی چه شودهمچو بلبل به چمن نغمه سرایی چه شود
بی گل روی تو گلزار ندارد رونقاز صفای تو صفا یافته گیتی الحق
یابن الحسن یابن الحسن

1 دیدگاه

جز در خانه ی تو در نزنم جای دگر؛ بیا مولا مولا - شعر - تشرف · ژوئن 13, 2021 در 7:51 ب.ظ

[…] اجرای فوق ابیات زیر نیز خوانده می‌شود که ظاهرا از شعری از مهدی قدسی است. عبارت “طعنه از غیر تو ای یار شنفتن” که در […]

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *