شیخ محمود حلبی

میرزای نائینی از اوضاع نابسامان ایران در جنگ جهانی اول مکرر به امام زمان شکایت می‌کند تا اینکه مکاشفه‌ای برایش روی می‌دهد.

شیخ حسن عراقی برقی به قلبش می‌خورد که او را به مسجد می‌کشاند. خطیب جمعه سخن از مهدی می‌گوید و محبت مهدی در دلش جای می‌گیرد.

شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی یک سال برای دیدار به حضرت متوسل می‌شود.

جوان مشهدی، پای منبرهای ماه رمضان، در مسجد گوهرشاد، آتشی از عشق امام زمان به قلبش می‌افتد که او را از خواب و خوراک می‌اندازد.

سیدی از علما در مجلس دوستان امام زمان را می‌بیند که به عیادتش آمده‌اند.

میرزا مهدی اصفهانی در طلب معارف الهیه حیران می شود که راه کدام است.

داستان نامه امام عصر به آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی معروف است. در این نامه امام دستورات خاصی به ایشان می‪دهند.