هر شب بیادت ای دوست ما اشک و آه داریم

هر شب بیادت ای دوست ما اشک و آه داریم
وندر شب فراقت روزی سیاه دارم
با یک نگاه ما را کشتی و زنده کردی
بس خاطرات شیرین از آن نگاه داریم
تو دست ما بگیری از بس که لطف داری
ما از تو شرمساریم از بس گناه داریم
بر شرق و غرب امروز ماییم از تو پیروز
یا بن الحسن ز لطفت چون تکیه‌گاه داریم

مولا به جان مادرت، آن مادر غم پرورت

هستم گدای کوی تو، چشمم بود بر سوی تو
شاید ببینم روی تو، یابن الحسن یا بن الحسن
گیرم سراغت را کجا، در مروه‌ای یا در صفا
در سامرا یا کربلا، یابن الحسن یا بن الحسن
عشقت نهفته در دلم، مهرت سرشته با گلم
کی می‌شود حل مشگلم، یابن الحسن یا بن الحسن
یک شب به دیدارم بیا، تا من به اشک دیده‌ها
شویم کف پای تو را، یابن الحسن یا بن الحسن
تو خوب خوبی من بدم، گفتی بیا من آمدم
از درگهت مکن ردم، یابن الحسن یا بن الحسن
مولا به جان مادرت، آن مادر غم پرورت
ما را مرانی از درت، یابن الحسن یا بن الحسن

هر شب بیادت ای دوست؛ مولا به جان مادرت — مرحوم خبازیان

یکی از ابیات بالا را مرحوم خبازیان در قطعه صوت فوق چنین می‌خوانند:

گفتی بیا من آمدم، از درگهت مکن ردم
اگر که خوب، اگر بدم، مولای من مولای من


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *