میرزای نوری در کتاب جنة المأوى (حکایت پنجم) از کتاب الكلم الطيب و الغيث الصيب متعلق به سید علی خان (شارح صحیفه) داستانی را نقل میکند از شیخ حاج علی مکی که او در گرفتاری عجیبی، [به زعم خود] امام زمان را در خواب میبیند. آن حضرت دعایی با مطلع رَبِّ أَسْأَلُكَ مَدَداً رُوحَانِيّاً را برای رهایی و فرج به او میدهند. سید علی خان با یک واسطه، داستان را از قول شیخ حاج علی مکی چنین نقل میکند:
تشرف شیخ حاج علی مکی
من مبتلا شدم به تنگنا و شدت و دشمنی دشمنان تا اینکه ترسیدم از اینکه کارم به کشته شدن و هلاکت برسد. پس دعایی که [در زیر] نوشته شده را در جیبم [گریبانم] یافتم، بدون اینکه کسی آن را به من داده باشد. بسیار تعجب کردم و حیران مانده بودم. تا اینکه در خواب گویندهای را در لباس صلحاء و زهاد دیدم که به من میگوید
إنا أعطيناك الدعاء الفلاني فادع به تنج من الضيق و الشدة
یعنی ما به تو دعای فلانی را دادیم. آن را بخوان تا از تنگنا و شدت نجات پیدا کنی. و برای من روشن نشد که گوینده کیست. در نتیجه، تعجبم بیشتر شد. تا اینکه بار دیگر حجت منتظر علیه السلام را دیدم که فرمود
ادع بالدعاء الذي أعطيتكه و علم من أردت
یعنی دعایی را که به تو دادم بخوان و به هر که خواستی تعلیم کن.
[شیخ علی] گفت: و من بارها آن [دعا] را آزمودم پس [هر بار] فرج نزدیکی دیدم. و بعد از مدتی آن دعا از من گم شد و من بر از دست رفتنش متاسف بودم، در حالی که طلب آمرزش میکردم از بدکاری.
پس شخصی نزد من آمد و گفت این دعا در فلان مکان از تو افتاد. و من به یاد نداشتم که به آن مکان رفته باشم. دعا را گرفتم و سجده شکر به درگاه خدا کردم. و آن [دعا] این است:
متن دعا
- بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ
- رَبِّ أَسْأَلُكَ مَدَداً رُوحَانِيّاً
- تُقَوِّي {تَقوىٰ} بِهِ قُوَى {قواي} اَلْكُلِّيَّةِ وَ اَلْجُزْئِيَّةِ
- حَتَّى أَقْهَرَ عبادي {بمبادي} نَفْسِي
- كلَّ نفسٍ قاهرةٍ
- فَتَنْقَبِضَ لِي إِشَارَةُ رَقَائِقِهَا {دقايقها}
- اِنْقِبَاضاً تَسْقُطُ بِهِ قُوَاهَا
- حَتَّى لاَ يَبْقَى فِي اَلْكَوْنِ ذُو رُوحٍ
- إِلاَّ وَ نَارُ قَهْرِي قَدْ أَحْرَقَتْ ظُهُورَهُ
- يَا شَدِيدُ يَا شَدِيدُ
- يَا ذَا اَلْبَطْشِ اَلشَّدِيدِ
- [يَا قاهِر] يَا قَهَّارُ
- أَسْأَلُكَ بِمَا أَوْدَعْتَهُ عِزْرَائِيلَ
- مِنْ أَسْمَائِكَ اَلْقَهْرِيَّةِ
- فَانْفَعَلَتْ لَهُ اَلنُّفُوسُ بِالْقَهْرِ
- أَنْ تُودِعَنِي هَذَا اَلسِّرَّ
- فِي هَذِهِ اَلسَّاعَةِ
- حَتَّى أُلَيِّنَ بِهِ كُلَّ صَعْبٍ
- وَ أُذَلِّلَ بِهِ كُلَّ مَنِيعٍ
- بِقُوَّتِكَ يَا ذَا اَلْقُوَّةِ اَلْمَتِينَ
این دعا را در سحری، سه بار میخوانی اگر ممکن بود و در صبح سه بار و در عصر سه بار.
پس هنگامی که امر شدت یافت (گرفتاری سختتر شد) بر کسی که دعا را میخواند، آن را سی بار بخواند و سپس بگوید:
يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ أَسْأَلُكَ اَللُّطْفَ بِمَا جَرَتْ بِهِ اَلْمَقَادِيرُ.
پانوشتها
دعا در التحفة الرضوية في مجربات الإمامية (۱:۱۴۳) نیز آمده است، با اختلافاتی که در متن دعا مشخص کردیم.
در پانوشت كتاب التحفة الرضوية ذیل کلمه ظُهُورَهُ چنین آمده است: گویا مراد از ظهور اینجا وجود است. در این صورت دعایی است بر علیه نفوس قاهره (سلطهجو ، سلطهگر) به وسیله انعدام وجودشان به بدترین حال.
نگارنده گوید ظهور در لغت با وجود تفاوت دارد، اگر چه هر ظهوری به وجود است. مضافا به اینکه انعدام وجود در مورد نفوس با وعدههای قرآن (اینکه حتی بدترین انسانها خلود دارند) سازگار نیست. به علاوه، معنای لغوی جمله این است “تا اینکه در کون صاحب روحی نماند، مگر اینکه و آتش قهر من ظهور او را سوزانده باشد”. لذا در دعا، این جمله شامل همه صاحبان روح میشود نه فقط نفوس قاهره به ظلم. خدا و صاحب دعا عالماند که مراد از این عبارت چیست.
اعراب برخی کلمات در متن جامع الاحادیث ظاهرا صحیح نیست که آن را اصلاح کردیم (أَقْهِرَ تبدیل شد به أَقْهَرَ).
لفظ عبادي در بعضی نقلها بمبادي (مثلا در التحفة الرضوية) و در بعضی دیگر با تلفظ بمبادئ آمده است.
دستور پایانی دعا به عربی به این شکل است: تَقْرَأُ ذَلِكَ سَحَراً ثَلاَثاً إِنْ أَمْكَنَ وَ فِي اَلصُّبْحِ ثَلاَثاً وَ فِي اَلْمَسَاءِ ثَلاَثاً فَإِذَا اِشْتَدَّتِ اَلْأَمْرُ عَلَى مَنْ يَقْرَأُهُ يَقُولُ بَعْدَ قِرَاءَتِهِ ثَلاَثِينَ مَرَّةً.
0 دیدگاه