از کسانی که به دیدار امام عصر مشرف شدهاند، احمد بن اسحاق بن سعد اشعری است. او نزد امام حسن عسکری، علیه السلام، میآید تا بپرسد که امامِ پس از ایشان کیست. حضرت قبل از اینکه او سوال کند، شروع میکنند به صحبت در اینباره که زمین هیچگاه از حجت خالی نمیماند. احمد میپرسد امامِ پس از شما کیست؟ حضرت فرزند خود را به او نشان میدهند. احمد بن اسحاق علامتی طلب میکند که ولیعصر او را به عربی فصیح مورد خطاب قرار میدهند. این مخاطبه، از کودکی سه ساله، موجب اطمینان و شادی احمد بن اسحاق میشود.
در دو مکالمهای که احمد بن اسحاق با امام عسکری، علیه السلام، دارد، صحبت از غیبت صاحبالامر میشود و شباهت ایشان به خضر و ذی القرنین از این جهت. امام به طول غیبت و ارتداد بیشتر قائلین به این امر (یعنی امامت) اشاره میکنند و اینکه باقی نمیمانند مگر کسانی که … (متن حدیث را ببینید.)
سوال احمد بن اسحاق
- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْوَرَّاقُ
- قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ
- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ اَلْأَشْعَرِيِّ قَالَ:
- دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، وارد شدم بر ابی محمد الحسن (یعنی امام عسکری)
- عَلَيْهِ السَّلاَمُ
- وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ، در حالی که میخواستم از او در مورد جانشین پس از او سوال کنم.
- فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً، پس ابتدائا فرمود (یعنی پیش از آن که من سوال کنم)
- يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ، ای احمد بن اسحاق
- إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى، همانا خدای تبارک و تعالی،
- لَمْ يُخَلِّ اَلْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، خالی نگذاشته است زمین را، از هنگامی که آدم علیه السلام را خلق کرد،
- وَ لاَ يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ، و خالی نمی گذارد آن را تا برپایی قیامت،
- مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، از حجتی از جانب خدا بر خلقش،
- بِهِ يَدْفَعُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ، که به واسطه او بلا را از اهل زمین دفع میکند،
- وَ بِهِ يُنَزِّلُ اَلْغَيْثَ، و به واسطه او باران را فرو میفرستد،
- وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ اَلْأَرْضِ، و به واسطه او برکات زمین را بیرون میآورد،
امام پس از شما کیست؟
- قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ [احمد بن اسحاق گفت] عرض کردم ای پسر رسول خدا،
- فَمَنِ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ؟ پس امام و خلیفه پس از شما کیست؟
- فَنَهَضَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مُسْرِعاً آن حضرت، علیه السلام، به سرعت برخاست،
- فَدَخَلَ اَلْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ، وارد اتاق شد و سپس بیرون آمد،
- وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلاَمٌ، در حالی که کودکی بر شانهاش بود که
- كَأَنَّ وَجْهَهُ اَلْقَمَرُ لَيْلَةَ اَلْبَدْرِ، گویی چهرهاش، ماه شب چهارده است،
- مِنْ أَبْنَاءِ اَلثَّلاَثِ سِنِينَ، حدودا سه ساله،
- فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ، پس حضرت فرمود ای احمد بن اسحاق،
- لَوْ لاَ كَرَامَتُكَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، اگرنبود کرامت تو بر خدا
- وَ عَلَى حُجَجِهِ، و بر حجتهای او
- مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ اِبْنِي هَذَا، این پسرم را بر تو عرضه نمیکردم.
- إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، همانا او همنام رسول خدا
- وَ كَنِيُّهُ، و هم کنیه اوست
- اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، کسی [است] که زمین را از قسط و عدل پر میکند
- كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، همانطور که از جور و ظلم پر شد.
- يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ، ای احمد بن اسحاق
- مَثَلُهُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ، مثل او در این امت
- مَثَلُ اَلْخَضِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، مثل خضر است
- وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي اَلْقَرْنَيْنِ، و مثل او مثل ذی القرنین است.
چه کسی نجات مییابد؟
- وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً، به خدا سوگند که همانا غیبتی خواهد کرد
- لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ، که در آن نجات نمییابد از هلاکت مگر
- مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ، کسی که خدا او را بر قول به امامتش ثابت گرداند،
- وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ، و او را در آن [غیبت] موفق کند بر دعا به تعجیل فرجش.
علامت
- فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ، پس احمد بن اسحاق گفت
- فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلاَيَ، به آن حضرت گفتم ای مولای من
- فَهَلْ مِنْ عَلاَمَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي؟ آیا علامتی هست که قلبم به آن آرامش یابد؟
- فَنَطَقَ اَلْغُلاَمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، پس آن پسر
- بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ، با زبان عربی فصیح به سخن در آمد و گفت
أَنَا بَقِيَّةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ اَلْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلاَ تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ، من باقیمانده خدا در زمینش هستم و انتقامگیرنده از دشمنانش. پس به دنبال اثری [علامتی] پس از دیدن به چشم نباش، ای فرزند اسحاق.
شباهت به خضر و ذی القرنین
- فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ، احمد بن اسحاق گفت
- فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً، پس خارج شدم در حالی که شادمان و خوشحال بودم.
- فَلَمَّا كَانَ مِنَ اَلْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ ، چون فردا شد نزد او بازگشتم
- فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، و گفتم ای فرزند رسول خدا
- لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ، همانا بسیار شادمان شدم از منتی بر من نهادی،
- فَمَا اَلسُّنَّةُ اَلْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ اَلْخَضِرِ وَ ذِي اَلْقَرْنَيْنِ؟ پس آن سنتی که در او از خضر و ذی القرنین جاری است، چیست؟
- فَقَالَ طُولُ اَلْغَيْبَةِ يَا أَحْمَدُ، فرمود طول غیبت ای احمد.
- قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، گفتم ای پسر رسول خدا،
- وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ؟ و غیبت او به راستی طول خواهد کشید؟
- قَالَ إِي وَ رَبِّي، فرمود آری قسم به پروردگارم،
- حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ، تا اینکه باز میگردند از این امر [ یعنی امامت ظاهرا]
- أَكْثَرُ اَلْقَائِلِينَ بِهِ، بیشتر قائلین به آن
- وَ لاَ يَبْقَى إِلاَّ مَنْ، و باقی نمیماند مگر کسی که
- أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَيَتِنَا، خدا عهد او را بر ولایت ما گرفته باشد
- وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ اَلْإِيمَانَ، و در قلبش ایمان را نوشته باشد [ثبت کرده باشد]،
- وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ، و او را با روحی از [جانب] خودش تایید کرده باشد.
سری از اسرار
- يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ، ای احمد بن اسحاق
- هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ، این امری است از امر[های] خدا
- وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ، و رازی است از راز[های] خدا
- وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اَللَّهِ. و غیبی است از غیب[های] خدا.
- فَخُذْ مٰا آتَيْتُكَ، پس آنچه به تو دادم بگیر
- وَ اُكْتُمْهُ، و آن را پنهان کن
- وَ كُنْ مِنَ اَلشّٰاكِرِينَ، و از شکرگزاران باش،
- تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ، [که در این صورت] با ما خواهی بود فردا در علیین.
منابع
- کمال الدین ج ۲ ص ۳۸۴
- بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۳ به نقل از کمال الدین
پاورقی
- در عبارت أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَيَتِنَا اشارهای است به روایات عالم ذر.
- علي بن عبد الله الوراق از مشایخ صدوق است.
- سعد بن عبدالله ظاهرا سعد بن عبدالله بن أبي خلف الأشعري القمي است که نجاشی در مورد او میگوید شيخ هذه الطائفة و فقيهها و وجهها، كان سمع من حديث العامة شيئا كثيرا و سافر في طلب الحديث …
- سعد بن عبدالله نیز داستان تشرف مشابهی دارد که در آن ذکری از احمد بن اسحاق میرود.
- احمد بن اسحاق ظاهرا همان أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد است.
0 دیدگاه