در این مقاله به بررسی شواهدی میپردازیم مبنی بر این که آیا برخاستن و دست بر سر گذاشتن به هنگام شنیدن نام امام زمان، یا لقب قائم به طور خاص، اصلی در روایات دارد یا خیر؟ ابتدا نظر حاجی نوری را میآوریم و سپس روایتی را که شیخ عباس به طور غیر مستقیم از کتاب تأجيج نيران الأحزان في وفاة سلطان خراسان نقل میکنند. مضمون روایت این است که امام رضا علیه السلام در دیدار با دعبل خزاعی این عمل را انجام دادند، هنگامی که دعبل بیتی از قصیده معروف خود را خواند که اشاره به خروج امام زمان داشت.
سپس متن کتاب تأجيج نيران الأحزان را از نسخهای خطی میآوریم که جزئیات بیشتری نسبت به نقل شیخ عباس دارد. گزارش مشابهی از دیدار بین دعبل و امام رضا را شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا آوردهاند که با گزارش کتاب تأجيج نيران الأحزان، اختلافات قابل توجهی دارد. از جمله اینکه در نقل شیخ صدوق، اشارهای به ایستادن و دست بر سر گذاشتن امام رضا نیست. علاوه بر اینها، روایتی در مشکاة الانوار نقل شده است که آقای خوئی در جواب سؤالی در این مورد به آن اشاره کردهاند.
نظر حاجی نوری در نجم ثاقب
حاجی نوری در نجم ثاقب میفرماید:
ششم برخاستن از برای تعظیم [هنگام ] شنیدن اسم مبارک آن حضرت، خصوص اگر اسم مبارک قائم علیه السلام باشد. چنانچه سیرت [سیره] تمام اصناف امامیه—کثرهم اللّه تعالی—بر آن مستقر شده در جمیع بلاد از عرب و عجم و ترک و هند و دیلم، و این خود کاشف باشد از وجود ماءخذ و اصلی برای این عمل، اگر چه تاکنون به نظر نرسیده. و لکن از چند نفر از علما و اهل اطلاع مسموع شده که ایشان دیدند خبری در این باب.
بعضی از علما نقل کرده که این مطلب را سؤال کردند از عالم متبحر جلیل، سید عبداللّه، سبط محدث جزایری، و آن مرحوم در بعضی از تصانیف خود جواب دادند که خبری دیدند که مضمون آن این است:
روزی در مجلس حضرت صادق علیه السلام اسم مبارک آن جناب برده شد. پس حضرت به جهت تعظیم و احترام آن برخاست.
نجم ثاقب — باب دهم در ذکر شمه ای از تکالیف عباد بالنسبة به امام عصر
حاجی نوری سپس شواهدی را ذکر میکنند از اینکه در میان اهل سنت، برخاستن برای نام مبارک حضرت رسول مرسوم [بوده] است.
نظر شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال
شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال پس از نقل کلام فوق از حاجی نوری میفرماید:
فقیر گوید که این بود کلام شیخ ما در نجم ثاقب، لکن عالم محدث جلیل و فاضل ماهر متبحر نبیل، سیدنا الاجل، آقا سید حسن موسی کاظمی—اَدامَ اللّهُ بَقاءُهُ—در تکمله امل الامل فرموده آنچه که حاصلش این است: یکی از علماء امامیه، عبدالرضا ابن محمّد که از اولاد متوکل است، کتابی نوشته در وفات حضرت امام رضا علیه السلام موسوم به “تأجيج نيران الأحزان في وفاة سلطان خراسان” و از متفردات آن کتاب این است که فرموده روایت شده که دعبل خزاعی وقتی که انشاد کرد قصیده تائیه خود را برای حضرت رضا علیه السلام چون رسید به این شعر:
خُروُجُ اِمامٍ لامُحالَهَ خارِجٌ يقُومُ عَلَى اسْمِ اللّهِ بِالْبَرَكاتِ
حضرت امام رضا علیه السلام برخاست و بر روی پاهای مبارک خود ایستاد و سر نازنین خود را خم کرد به سوی زمین، پس از آنکه کف دست راست خود را بر سر گذاشته بود و گفت:
اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ مَخْرَجَهُ وَ انْصُرْنا بِهِ نَصْرَا عَزِيزاً
انتهی .
نقل مرحوم خبازیان
شیخ مصطفی خبازیان هم در یکی از سخنرانیهای خود به این داستان به این صورت اشاره میکند:
.. بیایید امشب دعا کنیم برای آن کسی که دعبل گفت رفتم به محضر مقدس حضرت رضا علیه السلام. تا اسم حضرت مهدی را بردم، هنوز حضرت مهدی متولد نشده بود، دیدم امام رضا بلند شد سرپا؛ دستها را روی سرش گذاشت؛ گفت
اَللّهُمَّ انْصُرنَا بِهِ نَصْراً عَزِيزاً
خدا مهدی را برسان دیگه ما را یاری کن …
متن كتاب تأجيج نيران الأحزان (نسخه فارسی)
متن كتاب تأجيج نيران الأحزان طبق نسخه فارسی موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی (شماره بازیابی: ش. ۱۷۱۶۸) اندک اختلافی با نقل (با واسطهی) شیخ عباس دارد. اختلاف اصلی درمصراع خُروُجُ اِمامٍ لامُحالَهَ خارِجٌ است که به جای خارِجٌ در نسخه خطی قائما آماده است. البته نقل شیخ عباس نسخه معروف بیت است.
تصاویر نسخه خطی در زیر آورده شده است.
عبارت نسخه خطی چنین است: … ای دعبل بخوان باقی قصیده خود را. پس خواند [بنگرید به كشف الغمة ج۲ ص۳۱۸]:
- فَلَوْ لاَ اَلَّذِي أَرْجُوهُ فِي اَلْيَوْمِ أَوْ غَدٍ
- تَقَطَّع نَفْسِي إِثْرَهُمْ حَسَرَاتِ
تا آنجا که
- يُمَيزُ فِينَا كُل حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
- وَ يُجْزى عَلَى اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلنَّقِمَاتِ
ابوالصلت هروی میگوید که چون حضرت این را از دعبل شنیدند، ایستادند بر قدمین، و سر خود را به زمین خم نمودند و کف دست راست خود را بر سر گذاشتند و فرمودند
اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ مَخْرَجَهُ وَ انْصُرْنا بِهِ نَصْرَا عَزِيزاً
ای دعبل روح القدس به لسان تو تکلم نمود به این دو بيت که اول آنها خُروُجُ اِمامٍ لامُحالَهَ قائما و دویم آنها يُجازِي عَلَى اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلنَّقِمَاتِ. خدا تو را خیر دهد ای خزاعی! آیا میدانی که آن قائمی که ظهور خواهد کرد، از ماست؟
دعبل عرض کرد نه ای مولای من و لكن خبری شنیدهام که اشعار میکند به خروج امامی از شما که پر میکند زمین را از عدل، بعد از آن که پر شده باشد از ظلم و جور.
حضرت فرمود آن قائم از نسل من و از صلب محمد، پسر من است؛ و اسم او محمد بن الحسن است؛ و او قائم مهدی است؛ صلوات الله و سلامه علیه؛ و او آخر اهل بیت است؛ و او خونخواهی ما خواهد کرد؛ و او برطرف میکند عار ما را؛ و اوست لطف الله في أرضه و اوست حجت خدا بر خلق. اگر بمیرد، هلاک میشود آنچه در زمین است. پس فرمود ای دعبل بخوان باقی قصیده خود را. پس دعبل خواند فيا نفس طيبي ثم يا نفس أبشري …
متن كتاب تأجيج نيران الأحزان (نسخه عربی)
کتاب تأجيج نيران الأحزان با نام مؤجج الاحزان في وفاة غريب خراسان یا نیز شناخته میشود. نسخه ای خطی از آن به زبان عربی نیز در کتابخانه مجلس (شماره بازیابی: ۲/ ۱۵۰۲۵) موجود میباشد.در این نسخه مصراع خُروُجُ اِمامٍ لامُحالَهَ خارِجٌ به همان شکل معروف ذکر شده است.
روایت مشكاة الأنوار
در کتاب صراط النجاة (ج ١ ص ٤٦٥) که تعلیقات میرزا جواد آقای تبریزی بر جوابهای استفتاءات آقای خویی است، از قول آقای خویی در جواب سوالی درباره دست بر سر گذاشتن و ایستادن هنگام ذکر حجت بن الحسن چنین آمده است:
سؤال ١٣٠٥: وضع اليد على الرأس عند ذكر الحجة بن الحسن (عجل الله تعالى فرجه)، هل هو مروي برواية معتبرة؟ وكذا القيام عند ذكر القائم (أرواحنا فداه)؟
صراط النجاة — ج ١ ص ٤٦٥
الخوئي: ما وجدنا في موضوع السؤال من الآثار المروية سوى ما في مرآة الكمال للعلامة المامقاني في الأمر الأول من تذييل أحوالات الإمام المنتظر (عج الله تعالى فرجه الشريف) في ذيل خبر المفضل الطويل عن الشيخ محمد به عبد الجبار في كتاب مشكاة الأنوار أنه قال: لما قرأ دعبل قصيدته المعروفة التي أولها (مدارس آيات) على الرضا عليه السلام وذكره عج الله تعالى فرجه وضع الرضا عليه السلام يده على رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج، والله العالم.
ترجمه عبارات فوق چنین است: سؤال ۱۳۰۵– گذاشتن دست بر سر هنگام ذکر حجت بن الحسن—عجل الله تعالى فرجه—آیا به روایت معتبری رسیده است؟ و نیز ایستادن هنگام ذکر قائم—ارواحناه فداه.
آقای خویی: ما در موضوع سؤال، از روایات چیزی نیافتیم. به جز آنچه در کتاب مرآة الكمال علامه مامقانی در امر اول از تذییل احوالات امام منتظر—عج الله تعالى فرجه الشريف—در ذیل خبر طولانی مفضل از شیخ محمد بن عبدالجبار در کتاب مشكاة الأنوار آمده است که او گفت:
هنگامی که دعبل قصیده معروف خود را که ابتدای آن “مدارس آيات” است بر حضرت رضا علیه السلام خواند و نام آن حضرت— عج الله تعالى فرجه—را برد، حضرت رضا علیه السلام دست خود را بر سرشان گذاشتند و در حال ایستاده (یا با ایستادن خود) تواضع کردند و برای فرج او دعا کردند. و خدا است که عالم است.
پانوشت
شیخ صدوق در کتاب عيون أخبار الرضا (ج ١ ص ٢٩٦) [نیز ببیند این نسخه را] روایتی را از دیدار دعبل با امام رضا نقل کردهاند که مربوط به مکالمه حضرت با دعبل در مورد دو بیت مربوط به امام زمان در قصیده تائیه معروف اوست. شیخ صدوق پس از نقل روایتی از دیدار دعبل با امام رضا مینویسد:
مصنف این کتاب—که رحمت خدا بر او باد—میگوید همانا این حدیث را در این کتاب و در این باب ذکر کردم به خاطر آنچه در آن است از تواب زیارت امام رضا علیه السلام. و برای این دعبل بن علی خبری است از امام رضا که شامل نصی است بر قائم علیه السلام که من دوست دارم آن را به دنبال این حدیث بیاورم.
حدیث کرد ما را احمد بن زیاد همدانی—که خدا از او راضی باشد. گفت حدیث کرد ما را علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش از عبدالسلام بن صالح هروی که گفت شنیدم که دعبل بن علی خزاعی میگوید
هنگامیکه خواندم برای مولایم قصیده خود را که اولش این است
مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاَوَةٍ وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ اَلْعَرَصَاتِ
تا رسیدم به این قول خودم که
يمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ وَ يُجْزِي عَلَى اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلنَّقِمَاتِ
حضرت رضا علیه السلام گریه شدیدی کردند. پس سرشان را به سوی من بلند کرده فرمودند:
- يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ اَلْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ اَلْبَيْتَيْنِ
- فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا اَلْإِمَامُ وَ مَتَى يَقُومُ
ای خزاعی روح القدس بر زبان تو به این دو بیت گویا شد. آیا میدانی این امام كيست؟ و کی بر خواهد خواست؟
گفتم نه ای آقای من جز اینکه من شنیدم راجع به خروج [یعنی قیام] امامی از شما که زمین را از فساد پاک و آن را از عدل پر میکند.
پس حضرت فرمود:
- يَا دِعْبِلُ اَلْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ اِبْنِي
- وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ اِبْنُهُ عَلِيٌّ
- وَ بَعْدَ عَلِيٍّ اِبْنُهُ اَلْحَسَنُ
- وَ بَعْدَ اَلْحَسَنِ اِبْنُهُ
- اَلْحُجَّةُ اَلْقَائِمُ
- اَلْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ
- اَلْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ
- لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ
- لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ
- فَيَمْلَأَهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً
- وَ أَمَّا مَتَى فَإِخْبَارٌ عَنِ اَلْوَقْتِ
- وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي
- عَنْ أَبِيهِ
- عَنْ آبَائِهِ
- عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
- أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قِيلَ لَهُ
- يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
- مَتَى يَخْرُجُ اَلْقَائِمُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ
- فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ اَلسَّاعَةِ
- لاٰ يُجَلِّيهٰا لِوَقْتِهٰا إِلاّٰ هُوَ
- ثَقُلَتْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ
- لاٰ تَأْتِيكُمْ إِلاّٰ بَغْتَةً
0 دیدگاه